به قدر هرچه گل دیدم مرا آزار کردی تو خیانت را دوباره در دلم تکرار کردی تو عجب دیوانه بودم من که بستم دل به چشمانت و کار قلب این دیوانه را دشوار کردی تو شنیدم بارها با دیگران بودی ولیکن حیف شهامت مال هر کس نیست پس انکار کردی تو نمی بخشم تو را او را و هرکس را که بد باشد خدایم خود تلافی میکند هر کاری که کردی تو نمی بایست نفرین اخر پیمان ما باشد مرا اما به این کار غلط ناچار کردی تو چه حسنی داشت درد این شکست تلخ؟ میدانم مرا از خواب عشق و عاشقی بیدار کردی تو |
Aboutطول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
AuthorsLinks
Amar Site
|