از همه رنگ صادقانه.....

پروردگارا!دشمنانی ندارم,اما اگر لازم است برای من دشمنی وجود داشته باشد,خاداوندا قدرت اورا نزدیک قدرت من قرار بده تا غلبه و پیروری تنها از آن حق باشد.تو پس از مرگ با دشمن خویش دوست خواهی شد.چه بسا,انسان هنگام دفاع از خویش خودکشی کند.در روزگار قدیم,مردی زندگی می کرد که مردم او را به دار آویختند.چون مردم را بسیار دوست می داشت و مردم هم او را بسیار دوست می داشتند.شاید شگفت زده شوی اگر به تو بگویم که در گذشته او را سه بار دیدم.

نخستین بار زمانی بود که او از پلیس می خواست که زنی زناکار را به زندان نبرد.

دومین بار,همراه دو مست شراب می نوشید وسومین بار با مردی گلاویز شده بود که کلیسار را وسیله ای برای تبلیغات به کار می بست.


+نوشته شده در دوشنبه 89/6/8ساعت 6:14 عصرتوسط کاواک | | نظر