لیلی زیر درخت انار نشست، گلها انار شدند، هر اناری هزار دانه داشت، دانه ها عاشق بودند، بی تاب بودند، توی انار جا نمی شدند. انار کوچک بود، دانه ها بی تابی می کردند، انار ترک برداشت. خون انار روی دست لیلی چکید. خدا گفت: راز رسیدن همین است، فقط کافی است انار دلت ترک بخورد . . . شیطان گفت: لیلی تنها یک اتفاق است، بنشین تا اتفاق بیفتد. و این چنین دنیا پر شد از لیلی هایی زود |
Aboutطول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
AuthorsLinks
Amar Site
|