از همه رنگ صادقانه.....

من تا ابد کنار تو بودم ولی چه سود خوشبخت آنکسی که دلت را ز من ربود من خواستم که سهم تو باشم ولی نشد بی تو سفید موی سیاهم دلم کبود فردا به چشم باغچه ام سرد و خسته است اخر چگونه بی تو بهارش ز غم زدود؟ دستان تو کنون به چه دستی گره شده؟ یادت که رفت گرمی دستان من چه زود بال و پرم تویی تو بدان سوخت بال من...

******** رویا صالحی********


+نوشته شده در سه شنبه 90/1/30ساعت 3:8 عصرتوسط soheyl | | نظر