از همه رنگ صادقانه.....

دیشب انقدر گریه کردم که سربازها ی سرخپوش قلبم برایم طبیبی از سرزمین عشق اوردند و ان شب اسمان هم ابری بود از درون پنجره ی چشمانم دیدم که طبیب از دالان سبز رگهایم داخل شد و انچنان ارام قدم برداشت که انگار روی دکمه های پیانو راه میرود صدای دلنشینی میامد انگار دردها خاموش شده بودند وقتی که دریچ...

********رویا صالحی********


+نوشته شده در سه شنبه 90/1/30ساعت 3:12 عصرتوسط soheyl | | نظر