سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از همه رنگ صادقانه.....

ای ستاره ها که از جهان دور
چشمتان به چشم بی فروغ ماست
نامی از زمین واز بشر شنیده اید؟
در میان آبی زلال آسمان
موج دود وخون وآتشی ندیده اید؟!
این غبار محنتی که در دل فضاست،
این دیار وحشتی که در فضا رهاست،
این سرای ظلمتی که آشیان ماست
در پی تباهی شماست!
گوشتان اگر به نالهءمن آشناست
از سفینه ای که میرود به سوی ماه،
از مسافری که می رسدز گرد راه؛
از زمین فتنه گر حذر کنید!
پای این بشر اگر به آسمان رسد
روزگارتان چو روزگار ما سیاه ست!
ای ستاره ای که پیش دیدهءمنی!
باورت نمی شود که در زمین
هر کجا به هر که می رسی
خنجری میان مشت خود نهفته است
پشت هر شکوفهء تبسمی
خار جان گزای حیله ای شکفته است!
آنکه با تو می زند صلای مهر
جز به فکر غارت دل تو نیست،
گر چراغ روشنی به راه توست،
چشم گرگ جاودان گرسنه ای ست!
ای ستاره ما سلاممان بهانه است
عشقمان دروغ جاودانه است!
در زمین زبان حق بریده اند؛
حق زبان تازیانه است!
ای ستاره باورت نمی شود،
در میان باغ بی ترانهء زمین
ساقه های سبز آشتی شکسته است
لاله های سرخ دوستی فسرده است
غنچه های نورس امید،
لب به خنده وا نکرده مرده است.
پرچم بلند سرو و راستی
سر به خاک غم سپرده است!
ای ستاره باورت نمی شود؛
آن سپیده دم که با صفاوناز
در فضای بی کرانه می دمید
دیگر از زمین رمیده است.
این سپیده ها سپیده نیست
رنگ چهرهء زمین پریده است.
آن شقایق شفق که می شکفت
عصرها میان موج نور
دامن از زمین کشیده است
سرخی و کبودی افق
قلب مردم به خاک وخون تپیده است
دود وآتش به آسمان رسیده است
ابرهای روشنی که چون حریر
بستر عروس ماه بود
پنبه های داغ های کهنه است
ای ستاره ای ستاره ء غریب!
از بشر مگوی و از زمین مپرس.
در جهنمی که از جهان جداست

در جهنمی که پیش دیدهءخداست!
از لهیب کوره ها و کوهای نعش ها
از غریو زنده ها میان شعله ها
بیش ازین مپرس!
بیش ازین مپرس!
ای ستاره ای ستارهء غریب
ما اگر زخاطر خدا نرفته ایم،
پس چرا به داد ما نمی رسد؟
بگذریم ازین ترانه های درد
بگذریم ازین فسانه های تلخ،
بگذر از من ای ستاره شب گذشت،
قصهءسیاه مردم زمین
بسته راه خواب ناز تو.
می گریزد از فغان سرد من
گوش از ترانه بی نیاز تو!
ای که دست من به دامنت نمی رسد
اشک من به دامن تو می چکد
با نسیم دلکش سحر،
چشم خسته ء تو بسته می شود
بی توءدر حصار این شب سیاه
عقده های گریهء شبانه ام
در گلو شکسته می شود
                                    فریدون مشیری


+نوشته شده در دوشنبه 89/5/18ساعت 4:44 عصرتوسط کاواک | | نظر